بغل دستی سر در کتابی قطور مشغول مطالعهای بیوقفه است، جوانی با پیراهنی سفید از زور خواندن گمان میرود که تا دقایقی دیگر کتاب را با جلد گالینگورش بجود و دمی بعد از حال برود، سه جوجه دانشجو آن جلو یواش پچ پچ میکنند و به قول خودشان در حال مطالعه گروهی هستند، این یکی را ببین آن چنان سر در کتاب کرده که تو گویی کتاب را با سایز فونت نیم (0/5) به زیر چاپ بردهاند؛ اصلا دنیایی است اینجا! هر کس چنانی مشغول مطالعه و خواندن است که تردید به دلت راه مییابد که نکند واقعاً آن کتابهای ترجمهای و لاطائلات درونش را جدی گرفته باشند! درست است که اینجا سالن مطالعه است اما برادران شما را به خدا حد نگهدارید... حرف این وصله ناجور که بین شما جماعت کتابخوار مشغول تایپ اباطیلی برای وبلاگ لکندهاش است را آویزه گوش کنید؛ به خدا این علوم و دروس پوچ آکادمیک، آن چنان جدی نیستند که شما جدی گرفتهاید؛ به خدا نیستند... اسنادش هم موجود است!
- ۱ نظر
- ۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۲